داستان یک "فلق"
یا لطیف
سلام. امروز میخوام از یک فلق(نشانه) که برام اتفاق افتاد براتون بگم. شنیدین که میگن هر کسی با یک امام بیشتر عجینه دل ما هم از همون اول در خونه حضرت زهرا گیر کرده بود..
از وقتی باردار شدم خیلی دوست داشتم با دعاهای حضرت فاطمه خودم و فرزندم رو سیراب کنم اما هیچ دسترسی نداشتم البته دعای کامل حضرت رو داشتم و خیلی دعا میکردم یه جوری بشه من دسترسی پیدا کنم تا اینکه امروز بهترین هدیه ای که میشه به یه مامان نی نی دار داد رو گرفتم
یکی از دوستای خیلی خوبم یه کتاب کوچیک بهم هدیه کرد با عنوان "ادعیه حضرت فاطمه" یه مجموعه کامل از دعاهای روزانه حضرت .. دعای صبحگاهی، هنگام خواب، دعاهای ایام هفته دعاهای نمابعد از نمازها و... خدایا یعنی اینقدر زود دعام به آسمانت رسید باورم نمیشد از خوشحالی گریه کردم
یعنی حضرت زهرا دعای منو شنیدن و این کتابو برام حواله کردن؟ واای خدا
کافیه بخوایم از ته قلب بخوایم به من روسیاه که دادن شما بزرگواران جای خود دارین
مطمئن باشین در حین خوردن دعاها به یاد تک تکتون هستیم