هم صحبتی
صبحها که از خواب بیدار میشه نیم ساعت باهاش صحبت میکنم میگم: کوثر جان، آ مثل: آغوش گرم مامان، آسمان، آبی، آرامش، آقا.. ب مثل: بهشت، بهار، باران، بابا، بینا.. و همینطور براش از کلمات طیب میگم و اون هم در جواب لبخند دلبرانه ای تحویل میده و میگه: آآآآآآآآغغغغغغغغغغغغوووووو.... اوووووووغغغغغغغییی.... ...
نویسنده :
مامان مریم و نور چشمش...
15:18